شَهر یک نَفَره

سال 94،برایم مثل نموداری با خط صعودی البته با شیب کاملا ملایم بوده است.سعی کردم در این سال بیش از پیش  برای زندگی کردن و لذت بردن از آن تلاش کنم.تابستان امسال دف نوازی را بعد از چهارسال شروع کردم و خوشحالم که تا به امروز بهترین رفیق و یارم بوده،چند نفر از دوستان و آشنایان نزدیک و دور به خانه بخت رفتند و لباس سفید عروسی برتن کردند.با موفقیت دو ترم دیگر دانشگاه را نیز گذراندم و حالا دانشجوی ترم ششم هستم.میخواستم بیشتر کتاب بخوانم،نه وقتش را داشتم و نه حوصله.میخواستم بنویسم،حرفهایم ته کشیده بود.میخواستم سرکار بروم و دوتا اسکناس بیشتر در جیبم بگذارم،پارتی نداشتم.میخواستم دوستش داشته باشم،اما حجم توخالی ش در ذهن کوچکم بزرگ شده بود.میخواستم تدوین گری را از "ب" یاد بگیرم که بعد از یک جلسه آموزش دیگر ندیدمش.این ها و خیلی چیزهای دیگر مسبب شیب ملایم نمودار سال 94 شدند.اما با همه این تفاسیر،امسال را دوست داشتم،سالی که مثل یک بچه آرام و بی آزار و اذیت کنارم بود و گذشت.استرس آمدن 365 روزی را دارم که فردا صبح وارد خانه مان میشود.امیدوارم با کفش های رنگی ش بهترین قدم ها را تجربه کنید.