شَهر یک نَفَره


متاسفم...برای وقتی که گذاشتم و این فیلم را دیدم،گرچه از اواسطش،آنقدر بی حوصله م کرده بود که ترجیح میدادم تنها برای رفع عذاب وجدان تا انتها ببینم بلکه شاید معجزه ای در این میان اتفاق بیفتد و این همه آشفتگی که دیالوگ ها را آغشته به خود کرده بود تمام شود،اما نشد که نشد.ابتدای فیلم،«میثم» که درواقع نقش اصلی فیلم را بازی می کند،صابونی در اختیار تماشاگران می گذارد تا به دل مبارکشان بزنند؛چرا که قرار است از معضلی به نام «ازدواج موقت» صحبت شود و راههای مقابله با آن،که خداراشکر توضیح ناقص این موضوع در حد یک دقیقه هم در کل فیلم مشهود نیست.واقعا باید تاسف خورد برای چنین فیلمنامه هایی.