شَهر یک نَفَره

۱۷ مطلب با موضوع «لذت ورق زدن کتاب» ثبت شده است

نمی دانم چرا به دلم افتاده که همین حالا در هواپیما نشسته ای و داری برمیگردی ایران.گرچه تو همیشه میگفتی دل من چرت و پرت زیاد می گوید شاید این هم از همان چرت و پرت هاست.اما چقدر دوست داشتم سراغ موهایم را می گرفتی. و آن وقت من برایت می گفتم در همان یازده ماه پر اشک لعنتی چطور یک بار بلند شدم و قیچی را ورداشتم و از بیخ چیدم شان.مثل پری کوچولوی دریایی،فانتین مادر کوزت و خیلی بدبخت های دیگر! و من بدبخت تر بودم چون حتی نمی توانستم با این موها بده بستان کنم!اما چیدن شان انگار تو را از من دور می کرد! تویی را که روزی این موها تنها چیزی بود که تحسین شان می کردی و دوست داشتن شان را به زبان می آوردی.


مالیخولیای محبوب من | بهاره رهنما | انتشارت نگاه

اصلا من نمی فهمم این چه دکتری است که هنوز بعد از چهار سال نفهمیده که من عاشق همه چیزهای ممنوع عالم هستم!مثل خود تو که هنوز هم نمی دانم اگر برایم قدغن نبودی باز هم همین قدر روانی ات می شدم یا نه؟


مالیخولیای محبوب من | بهاره رهنما | انتشارات نگاه

مدت هاست که شده ای اولین فکر هر صبحم و آخرین فکر هر شبم.


مالیحولیای محبوب من | بهاره رهنما | انتشارات نگاه

«پستچی»،تنها نام یک کتاب نیست.پستچی،عاشق است،مهربان است،وطن دوست است،با غیرت است،مَرد است.میتوانی میان واژه های او و چیستا غرق شوی،نفست بند بیاید،بغضت بگیرد و در کسری از ثانیه پقی بزنی زیر خنده.صفحه اول کتاب نوشته شده «تقدیم به همه عاشقان جهان»،اما انصافا باید تقدیم میشد به همه کسانی که عاشقی را دوست دارند اما عاشق نشده اند،عاشقی را دوست دارند اما راه و رسمش را بلد نیستند.به راستی که جایی به وسعت کره مریخ در قلبم پیدا کرده ای چیستا بانوی یثربی.


امروز که کتاب «محمد شمس لنگرودی» را برای بار دوم خواندم،به مهسا پیام دادم که دلم پر میزند برای سپاس از قلمش، او را سفت در آغوش بگیرم،شاید هم به دلیل جذابیت چهره معصومش،ماچم را برایش با پست پیشتاز بفرستم.به راستی که این فرد ماچیدنی است:)


*عنوان مجموعه شعرش از نشر چشمه